در فکر صیدش تا گرفتم مثلِ دام آرام
دیدم گرفته ماهِ من در کنجِ بام آرام
شاید غروب است او، که اینگونه به پاهایش
خم می شود خورشید هم با احترام آرام
آرامش شب این طرف، آرامشِ چشم اش..
حالا بگویم من درین بین از کدام آرام؟
من کوه خواهم شد برایت، آفتابم باش
از شانهام برخیز و بنشین! صبح و شام آرام
جای تعجب نیست؟ دارد میشود اینک
دستِ نسیم و گیسوانش همکلام آرام
ایکاش میشد تا قیامت دستهای او
در دستهای من بگیرد جایِ جام آرام
هارون بهیار
#کانال_بچه_های_مولانا
https://telegram.me/khanemwlana